ارز دیجیتال

تحلیل ، بررسی و اخبار بازار ارزهای دیجیتال

ارز دیجیتال

تحلیل ، بررسی و اخبار بازار ارزهای دیجیتال

آیا ما واقعاً به بیت کوین و ارزهای دیجیتال نیاز داریم؟

ارز دیجیتال فقط یک هدف دارد و آن هم غیرمتمرکز کردن از طریق انگیزه‌های مالی است (جایزه و جریمه). یک بلاک چین بدون پاداش مالی درواقع یک پایگاه داده کند و بسیار پرهزینه است. در این دیدگاه دو تصور بسیار غلط درباره‌ی دلیل استفاده یک شرکت از بلاک چین وجود دارد. اولین اشتباه این است که برخی افراد باهوش بر این باورند که بلاک چین فقط در برخی موارد خاص مثلاً مسائل مالی کارآمد است. دومین عقیده این است که بلاک چین و بیت کوین باهم فرق دارند و این تکنولوژی بدون ارز دیجیتال هم قابل استفاده است.

هر دو دیدگاه یک موضوع مهم را جا می‌اندازند که دلیل اصلی به وجود آمدن این تکنولوژی است.

آیا ما واقعاً به بیت کوین و ارزهای دیجیتال نیاز داریم؟

 

من خودم در زمینهٔ ارزهای دیجیتال سرمایه‌گذاری کرده‌ام و این مقاله صرفاً نظر شخصی من است پس نباید آن را چشم و گوش بسته به عنوان یک مشاوره سرمایه گذاری بپذیرید. مبلغی را سرمایه‌گذاری کنید که می‌توانید ریسکش را بپذیرید و از دست دادنش هراسی ندارید همچنین قبل از هر سرمایه‌گذاری درباره پروژه مربوط تا جایی که می‌توانید مطالعه داشته باشید. فراموش نکنید: هر که بامش بیش برفش بیشتر. وقتی قرار است خودتان برای خودتان بانک داری کنید، یعنی از این به بعد خودتان مسئول پول‌های خودتان هستید.

حاکمیت و زیرساخت

بیایید از اول شروع کنیم. ارز دیجیتال به‌منظور غیرمتمرکز کردن دادوستد به‌صورت کاملاً خصوصی، بدون نیاز به مجوز و همتا به همتا ساخته شد. اگر هدف نهایی تعادل ساختارهای قدرت باشد، فناوری بلاک چینمی‌تواند در دو دسته‌بندی جداگانه مورد استفاده قرار گیرد.

آیا ما واقعاً به بیت کوین و ارزهای دیجیتال نیاز داریم؟

دسته‌ اول زیرساخت است. اگر قرار است یک ارز دیجیتال غیرمتمرکز شود، نباید هیچ نقطه شکستی داشته باشد. و به‌منظور بی‌خطا بودن، هیچ دستگاه، سازمان، نود یا فردی نمی‌تواند مالک بیش از ۵۱ درصد شبکه یا قدرت هش باشد. (همان‌طور که بلاک چین بیت کوین بلندترین زنجیره را دارد که معیار آن میزان هش انجام شده است.)

همه ما می‌توانیم این موضوع را تأیید کنیم که برای داشتن یک سیستم غیرمتمرکز نیاز به زیرساختی غیرمتمرکز داریم و بهترین مثال آن یک ارز دیجیتال همتا به همتا است.

آیا ما واقعاً به بیت کوین و ارزهای دیجیتال نیاز داریم؟

دومین دسته‌ که نیاز است به آن توجه کنیم همان‌طور که قبلاً بارها به آن اشاره کردم حاکمیت است و این یعنی توانایی کاربران در تصمیم‌گیری برای شبکه. آیا کاربران به اجازه کسی نیاز دارند؟ آیا هرکسی می‌تواند در تصمیم‌گیری شریک باشد؟ نظر چه کسی اهمیت بیشتری دارد؟

اگر همه تصمیم‌گیری‌ها توسط گروه کوچکی از افراد انجام شود دیگر اهمیتی ندارد که زیرساخت شما چقدر غیرمتمرکز باشد.

برای این‌که کسب‌وکار ما کاملاً غیرمتمرکز شود باید از هر دو فاکتور زیرساخت غیرمتمرکز و حاکمیت غیرمتمرکز بهره بگیریم. شبکه‌ای که در آن هر کاربر شبکه در واقع مالک آن نیز هست، در این زمینه بیت کوین یک نمونه عالی است. هرچند اثبات کار مؤثر ترین راه برای توزیع شبکه نیست با این وجود بیت کوین غیرمتمرکزترین پروتوکل در حال کار است که تا به حال ساخته‌ شده.

بعضی ایده‌ها مانند گراف جهت دار مدور (DAG) آیوتا، یا ایاس (EOS)، کاردانو و … پتانسیل بهتر شدن در توزیع پول را دارند ولی از آنجایی که به تکامل نرسیده‌اند و هنوز در دست ساخت هستند ما روی بیت کوین تمرکز می‌کنیم.

آیا ما واقعاً به بیت کوین و ارزهای دیجیتال نیاز داریم؟

از طرف دیگر اتریوم به‌شدت به تأسیس کنندگانش وابسته است (به‌خصوص به ویتالیک) این چیز بدی نیست ولی دیگر نمی‌توانیم بگوییم که اتریوم درزمینهٔ تصمیم‌گیری به‌صورت کامل غیرمتمرکز است.

لازم است که بدانیم قدرت وابسته به توکن هاست، اگر موسسی بیشتر توکن هایش را بفروشد یا از بین ببرد مدیریت کاملاً غیرمتمرکز می‌شود و با آزاد کردن توکن ها مالکیت و رأی تأثیر گذارشان را در شبکه از دست می‌دهند.

شبکه

برای بررسی اینکه یک شبکه چقدر متمرکز با غیرمتمرکز است روش جالبی وجود دارد به نام «شاخص جینیبلاک چین» که معنی آن شاخصی برای بررسی توزیع پول (قدرت) است و تعیین می‌کند که هر فرد چقدر مالکیت دارد.

آیا ممکن است که بیت کوین یا کل بازار ارزای دیجیتال موجب این شوند که دارایی ۱ درصد مردم برابر با ۹۹ درصد دیگر افراد باشد؟ به نظر سؤال غیر منتظره‌ای نیست.آیا ما واقعاً به بیت کوین و ارزهای دیجیتال نیاز داریم؟

هرچند زیرساخت و مدیریت هر دو غیرمتمرکز هستند ولی از آنجایی که تعداد اندکی از افراد و مشتریان خاص مقدار زیادی بیت کوین دارند به‌راحتی می‌توان گفت که هنوز راه درازی در پیش رو داریم.

اما به نظر منطقی می‌رسد که حامیان اولیه و کسانی که سال‌های گذشته با خریدن بیت کوین و حمایت از آن امکان کار این تکنولوژی را فراهم کردند به خاطر ریسکی که کردند لایق پاداش بیشتری هستند. با این وجود این افراد باید راهی برای خرج کردن بیت کوین‌هایشان پیدا کنند وگرنه صرفاً داشتن بیت کوین بی فایده است. خوشبختانه به این ترتیب به‌مرور زمان ما شاهد تغییر در اداره‌کنندگان بیت کوین و تغییر در تواضع قدرت خواهیم بود.

معمولاً فاکتورهای دیگری نیز هستند که باید مدنظر گرفته شوند، مثل حساب‌های غنی از بیت کوین که سال‌ها بدون استفاده مانده‌اند یا سرمایه‌های کلانی که با فراموش کردن اطلاعات گم می‌شوند.

غیرمتمرکز کردن همه‌چیز

غیرمتمرکز کردن همه‌چیز. برای من این موضوع مثل یک شمشیر دو لبه است. هرچند اصلاً قصد کشیدن پای مکتب‌های فکری مختلف به این موضوع را ندارم، ولی از یک دیدگاه فلسفی می‌توانیم معنی تمرکززدایی را به خوبی درک کنیم.

مسلم است که این کار می‌تواند قدرت را به مردم بازگرداند، ولی به چه قیمتی؟

آیا درک این موضوع ساده است؟ چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ آیا واقعاً سودی برای ما دارد؟ آیا مردم واقعاً خواستار این هستند که کلی سختی را به جان بخرند تا درنهایت سیستم متمرکز موجود را به یک سیستم شخص به شخص تغییر دهند؟

مردم معمولاً به دو صورت تصمیم می‌گیرند:

  • بر اساس ارزش‌ها
  • بر اساس منافعشان

البته این نظر شخصی من است و برخی افراد ممکن است ارزش‌های دیگری داشته باشند. نکته مهم این است که اهمیت ندارد در چه جایگاهی هستید نهایتاً به این موضوع خواهید اندیشید که تغییرات چگونه می‌توانند برای شما سودآور باشند.

از نظر تکنولوژیکی مشخص است که چرا ما به سیستم‌های همتا به همتا نیاز داریم.

کافیست فقط یکی از ویدئوهای آندرس آنتونوپلس را تماشا کنید تا متوجه این موضوع شوید که چرا ما شدیداً به غیرمتمرکز سازی نیاز داریم. هرچند باید دید که از نظر جامعه‌شناختی منافع این کار ارزش دردسرهایش را دارد یا نه؟

آیا ما واقعاً به بیت کوین و ارزهای دیجیتال نیاز داریم؟

مثلاً اگر شما در یک کشور توسعه یافته زندگی می‌کنید چرا باید به ارزهای دیجیتال نیاز داشته باشید؟ رسیدن به درک درستی از این موضوع که همیشه باید آمار سوابق اقتصادی و حساب‌های مالی خود را داشته باشید و از همه بدتر اینکه اگر چیزی را از دست بدهید راه برگشتی برای شما نخواهد بود سخت است. پول شما برای همیشه گم خواهد شد.

آیا چنین سیستمی می‌تواند کارآمد باشد؟

درست است که ما دیگر وابسته به بانک‌ها نخواهیم بود و از این قبیل مسائل. ولی آیا بهایی که برای آن پرداخت می‌کنیم سنگین نیست؟ از پول‌های رسمی و پشتوانه دار به ارزهای دیجیتال رسیدن به این معناست که ما باید فکرمان را به‌کار بیندازیم و مسئول دارایی‌های خودمان باشیم. هیچ دکمه‌ای برای شروع مجدد وجود ندارد، حداقل ازنظر زمانی با این حال آیا جامعه و اکثریت مردم ما آمادگی پذیرش چنین مسئولیتی هستند؟

پذیرش ارزهای دیجیتال بستگی به استفاده مردم دارد

اگر از بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال به‌عنوان سرمایه احتکار شده استفاده شود، از ماهیت آنها همین باقی خواهد ماند.

اینترنت قرار بود جایی باشد که افراد بتوانند آزادانه در آن معامله کرده و حرف‌هایشان را بزنند، نقش خودشان را داشته باشند و ایده‌هایشان را به اشتراک بگذارند حتی اگر کسی از آنها خوشش نیاید.

آیا ما واقعاً به بیت کوین و ارزهای دیجیتال نیاز داریم؟

با این حال هنوز هم در اینترنت موارد هولناکی از قبیل فیلم‌های مستهجن کودکان، قاچاق انسان و موضوعات ناگوار دیگری وجود دارد. همان‌طور که نمی‌شود جلوی این مسائل را گرفت ما هم نمی‌توانیم جلوی استفاده افراد جنایتکار از بیت کوین را بگیریم.

تنها کاری که از دست ما برمی‌آمد این بود که به منظور جلوگیری از دیده شدن این اتفاقات ناگوار از یک رابط اتصال سالم و درست به نام گوگل بهره بگیریم که جلوی چنین صفحاتی را بگیرد ( درگذشته رابط‌های دیگری با نام‌های آلتا ویستا و نت اسکیپ نیز وجود داشتند).

قطعا گزینه‌های دیگری نیز هست.

آیا ما واقعاً به بیت کوین و ارزهای دیجیتال نیاز داریم؟

همیشه افرادی وجود دارند که تنها تمایل به انجام کارهای خلاف دارند ولی باید به روی دیگر سکه نیز توجه کرد.

افرادی که به مؤسسات مالی دسترسی ندارند و نمی‌توانند در امور اقتصادی محلی یا جهانی مشارکت کنند، کسانی که در یک حکومت دیکتاتوری سخت‌گیر زندگی می‌کنند و حق نظر دادن ندارند، افراد ساکن کشورهایی که پولشان به خاطر سیستم غلط بانکی و یا فساد مالی دچار نوسانات شدید می‌شود.

می‌توانیم همان رویکردی را که نسبت به اینترنت داشتیم با ارزهای دیجیتال نیز داشته باشیم و شروع به ساخت پروژه‌های خصوصی در زمینه بلاک چین کنیم. بهتر است برای حفظ منافع سرمایه‌گذاران قوانینی را وضع کنیم. مانع از ورود افرادی به بازار شویم که دانش کافی یا سرمایه کافی برای مشارکت ندارند می‌شود گزینه‌های بیشتری نیز در فهرست قرارداد.

فقط به همین بسنده نکنیم

شاید فکر کنید که مبالغه می‌کنم. اما ساختن شبکه‌های بلاک چین خصوصی به‌منظور تنظیم مقررات بازارها یا درخواست برخی از شکل‌های مشارکت مشکلی ندارد.

دلیل اصلی اختراع ارز دیجیتال از ابتدا همین بوده است که به همه این اجازه را بدهد به‌منظور مشارکت هر کاری که می‌خواهند انجام دهند. اگر به قوانین پروتوکل احترام بگذارید و از آن اطاعت کنید شما نیز می‌توانید مشارکت کنید.

با قوانین مشکلی دارید؟ مهم نیست از شبکه بیرون آمده و وارد شبکه دیگری شوید. چه اهمیتی دارد؟

به خاطر می‌آورید؟ هدف اصلی ما از ابتدا هم داشتن حق انتخاب بوده.

آیا ما واقعاً به بیت کوین و ارزهای دیجیتال نیاز داریم؟

بله مسلماً بسیار نگران‌کننده است که باید مسئولیت تمام پول و دارایی‌های دیجیتالیمان بر عهده خودمان باشد. ولی اگر آنها را گم کنیم چه؟ اگر اتفاق بدی رخ بدهد؟ اگر خدایی نکرده کسی حساب مرا حک یا اسکم کند؟ اجازه بدهید خیالتان را راحت کنم، بالاخره یک اتفاق بد رخ خواهد داد. خوشبختانه نه همه اتفاقات بد ولی درنهایت یک یا چند تا از آنها. من قبلاً حک و اسکم شده‌ام و کلی تجربه از آن ماجراها نصیبم شده.

مثلا یکی از اشتباه‌هایم این بود که از فایل‌ها و اطلاعاتم برای یک مدت طولانی بک‌آپ نگرفتم.

اما نکته اینجاست که هر عملی عکس‌العملی در پی دارد به‌خصوص در دنیای دیجیتال. دوباره به‌دست گرفتن کنترل چیزی که متعلق به ما بوده کار ساده‌ای نیست، به‌خصوص حریم خصوصی داده‌ها و اطلاعات.

چرا باید راه دشوار را انتخاب کنیم و کنترل هر بخش از زندگیمان را خود به‌دست داشته باشیم، وقتی می‌توانیم به راحتی شرکت‌های مختلف را برای انجام آنها به‌کار بگیریم؟

ارزهای دیجیتال وجود دنیای را برای ما امکان‌پذیر می‌کنند که در آن ما بر اساس رفتار، زمان و توجهی که می‌کنیم نتیجه می‌گیریم و دیگر مسئله فقط به داشتن یک شغل ختم نمی‌شود. اگر شما سرمایه دیجیتالی داشته باشید که بشود به‌راحتی آن را به‌منظور مشارکت در یک شبکه بکار برد، چرا نباید از آن استفاده کنید؟

دیگر چه چیزی مهم‌تر از داشتن پول است؟

اگر بتوانیم این حقیقت را بپذیریم که هر سودی تاوانی دارد سپس می‌توانیم بررسی کنیم که چه چیزی به نفع ماست. آیا نفع ما به این است که یک شخص سومی صاحب و اداره‌کننده دارایی ما باشد و ما از این موضوع احساس امنیت کنیم؟
یا سیستمی که به ما اجازه می‌دهد خودمان مسئول نگهداری و امنیت دارایی‌مان باشیم و تازه بابت آن پاداش هم دریافت کنیم؟

اما چگونه به آن دست یابیم؟

من شخصاً فکر نمی‌کنم که برای بالا بردن اطلاعات و پذیرش مردم نیاز به راه‌اندازی پروژه‌های چند میلیارد دلاری عظیم داشته باشیم. چیزی که به درد ما خواهد خورد ایده‌های درست است که به ما نشان دهد بلاک چین چگونه می‌تواند هم برای مدیریت و هم برای زیرساخت، و همچنین برای توزیع سود بین تمام اعضای جامعه مورداستفاده قرار بگیرد. در حال حاضر ارزهای دیجیتالی از قبیل «استیمیت»، «بیت کلو» (Bitclave)، «نئو»، «بایننس»، «کاس»(Coss)، «کوکوین» (Kucoin) و بسیاری دیگر این کار را انجام می‌دهند.

آیا ما واقعاً به بیت کوین و ارزهای دیجیتال نیاز داریم؟

اما باز هم کافی نیست.

چیزی که ما نیاز داریم پروژه‌هایی است که در درازمدت منافع داشته باشند مانند پروژه‌های زیرساختی و افرادی که روی بازدهی بیشتر متمرکز باشند. ما به یک طراحی فوق العاده و رابط‌های کاربری ساده به‌منظور بالا بردن سطح کاربرد پلتفرم‌ها نیاز داریم، به مردمی که انگیزه اقتصادی و اصول کار توکنیزه کردن هر کسب‌وکاری را بفهمند و همچنین به افراد کارکشته ای نیاز داریم که به به‌کارگیری ارزهای دیجیتال در زندگی روزمره اعتقاد و تسلط کافی داشته باشند.

ما باید معجزه ارزهای دیجیتال را گسترش دهیم نه فقط به این خاطر که پروژه «الف» یا «ب» ما را به سطح بالاتری می‌برد بلکه به خاطر کارهایی که تجارت و این‌گونه پروژه‌ها که زیرساخت‌ها را تقویت می‌کنند برای دنیا انجام می‌دهند.

ذهنتان را خالی و دوباره فکر کنید

نکته جالب اینجاست که بیت کوین و همه ارزهای دیجیتالی که در آینده به وجود خواهند آمد یک خواسته مشترک را برآورده خواهند کرد. دلیل اصلی این‌که چرا ما به بیت کوین احتیاج داریم این است که هرچقدر افراد بیشتری به سیستم جهانی اقتصاد اضافه می‌شود به همان میزان اقتصاد نیز رشد خواهد کرد.

شرکت‌ها رشد می‌کنند چون مردم پول برای خرج کردن دارند، مردم به خاطر داشتن منابع مالی جدید، داشتن راهکار برای مبادله و اندوختن ارزش آن پیشرفت می‌کنند و دولت‌ها زمانی پیشرفت می‌کنند که مردم شادتر هستند و به فرصت‌های بیشتری برای درآمدزایی دسترسی دارند.

این‌که چرا ما به ارزهای دیجیتال احتیاج داریم کاملاً مشخص است.

منبع: Ccn

آیا ما واقعاً به بیت کوین و ارزهای دیجیتال نیاز داریم؟

سیر تکاملی عامل اعتماد؛ از داد و ستد تا بلاک چین

اعتماد فرضیه‌ای درباره رفتارهای آینده دیگران است. این عامل، در واقع یک رویکرد مرتبط با آینده است، تا زمانی که آینده، به رفتار و اعمال دیگر وابسته باشد. و از طرفی، یک نوع شرط‌بندی است که در آن نگران عدم کنترل زمان و اطرافیانتان نباشید. (لارنس کورنو)

در این مقاله ما از معاملات تجاری میان مردم استفاده می‌کنیم تا بفهمیم که اعتماد، در طول تاریخ چگونه تکامل‌ یافته است. همچنین ما با بهره‌گیری از چهارچوب علم عصب‌شناسی، ساختار اعتماد را درک کرده و از پیامدهای این تکامل آگاه می‌شویم.

کمی در مورد عصب‌شناسی پایه‌ای اعتماد

سیر تکاملی عامل اعتماد؛ از داد و ستد تا بلاک چین

در ساختن ساختار اعتماد در مغز ما تشکیلات پیچیده‌ای وجود دارد. در یک تمرین ساده از فرایند مغز در سطح بنیادی، میزان تردید در مورد رفتار دیگران وابسته به عوامل زیر است:

• اطلاعات کنونی حواس توسط تالاموس تصفیه‌شده و به‌عنوان یک ورودی به قسمتی دیگر از مغز منتقل می‌شوند.

• زمینه ارزیابی: هیپوکامپ اطلاعاتی را درباره بافت و زمینه‌ای که ارزیابی را در آن انجام می‌دهیم به ما ارائه می‌دهد. این یک ورودی مربوط به گذشته است.

قشر اوربیتو فرونتال سیگنال‌ها را از دیگر بخش‌های دستگاه کناره‌ای که مربوط به مجازات و پاداش هستند، جمع‌آوری می‌کند و ارزش عاطفی این اطلاعات ارائه می‌دهد. این همان خروجی متوسط است.

• کنش وری عاطفی: بسته به شرایط، مکانسیم های عاطفی می‌توانند در دستگاه کناره‌ای فعال شوند که این امر بر روی ارزیابی ما تأثیر می‌گذارد. در این مورد بادامه مثال خوبی است. این یک ورودی دیگر است.

• قشر پیش پیشانی: ورودی‌های پیشین به قسمت‌هایی از مغز که وظیفه تصمیم‌گیری را بر عهده‌دارند می‌رسند. در این قسمت یکی از تخصصی‌ترین بخش‌های مربوط به استدلال یعنی ناحیه خلفی جانبی و همچنین ناحیه ونترومدیال که متخصص ارزیابی عاطفی و رفتارهای اجتماعی است، وجود دارند. بنابراین چندین خروجی میانی برای ما حاصل می‌شود.

این خروجی‌های میانی، همگی از خروجی‌های نهایی که وظیفه تنظیم سطح اعتماد نسبت به رفتارهای دیگران را دارند، پیروی می‌کنند و درنتیجه باعث می‌شوند که ما هر طور که بخواهیم تصمیم بگیریم. واضح است که پیچیدگی این امر بسیار بیشتر از چیزی است که توضیح داده شد اما همین‌قدر هم برای دانستن چگونگی شکل‌گیری اعتماد کفایت می‌کند.

هزاران سال با دادوستد

بیاید کمی در مورد دادوستد در مصر، در سال ۲۰۰۰ قبل از میلاد سخن بگوییم. فرض کنیم دو شهروند بخواهند کالا مبادله کنند. ما شرایط متفاوتی را مطرح می‌کنیم:

از قبل تجربه دادوستد همان کالا در میان آن دو نفر وجود دارد.

در این حالت به خاطر پیش‌زمینه‌ای که از قبل ایجادشده است، ارزیابی اعتماد در مورد عدم اطمینان به کالا (مثلاً نحوه نگهداری از کالا) بسیار ساده است. طبق نتایج قبلی و همچنین عواملی که در بالا توضیح داده شد،. ما ارزیابی خود را انجام می‌دهیم.

هیچ تجربه قبلی از مبادله کالا به کالا در میان آن‌ها وجود ندارد اما تجربه دادوستد کالاهای دیگر را دارند.

در این حالت، عدم اطمینان افزایش می‌یابد زیرا آن‌ها کالایی جدید را مبادله می‌کنند و هرچند که به یکدیگر اعتماد دارند اما بازهم لازم است تا ارزش کالاها را بسنجند. پس عدم اطمینان بیشتر می‌شود.

تجربه‌هایی از این نوع دادوستد در فرهنگ قبیله‌شان وجود دارد. اما آن‌ها همدیگر را نمی‌شناسند. خاطرات مربوط به معاملات قبلی در عدم اطمینان آن‌ها به یکدیگر نقش به سزایی دارد اما چون آنها همدیگر را نمی‌شناسند، دستگاه کناره‌ای و قشر پیش پیشانی ونترومدیال به‌سختی کار می‌کنند. بنابراین، در این حالت نتیجه به چندین عامل غیرمنطقی بستگی دارد.

هیچ تجربه قبلی از این دادوستد وجود ندارد و آن‌ها همدیگر را نمی‌شناسند.

این نامطلوب‌ترین حالت است. در این مورد عدم اعتماد به بالاترین حد خود می‌رسد.

سیر تکاملی عامل اعتماد؛ از داد و ستد تا بلاک چین

مشاهده کردیم که موتور تولید اعتماد (بار شناختی) در آن روزها خیلی کار می‌کرد و درواقع ایجاد اعتماد به خاطر سطح بالای عدم اطمینان در میان مردم، کار خیلی سختی بود.

هزاران سال با سکه

ضرب اولین سکه به قرن یکم قبل از میلاد، در ترکیه کنونی برمی‌گردد. همانطور که دیدیم، دادوستد خیلی پیچیده بود بنابراین سکه به شکل آهنی که ارزش ثابتی رویش حک‌شده بود و به ارزش کالاهای دیگر اشاره می‌کرد، متولد شد.
سیر تکاملی عامل اعتماد؛ از داد و ستد تا بلاک چین

بیاید تصور کنیم که در امپراطوری هخامنشی در قرن یکم قبل از میلاد حضور داریم. داریوش اول دستور ضرب سکه‌هایی به نام دریک را صادر می‌کنند. یک کاسب می‌خواهد یک کیسه گندم را خریداری کند و سپس به دادوستد بپردازد. این فرد با سکه‌هایش به بازار می‌آید. گندم قیمت ثابتی را برحسب دریک دارد و پس از یک قرارداد محکم معامله شکل می‌گیرد. باید متذکر شد که سکه میزان عدم اطمینان در معامله را کاهش داد.

بنابراین اعتماد در میان مردم افزایش یافت. این‌ها دلایل کاهش بی‌اعتمادی در دادوستد هستند:

۱- بار شناختی کم‌تر بود زیرا ارزش کالا به‌صورت ذهنی ارزیابی نمی‌شد.

۲- ثبات ارزش سکه موجب می‌شد که هر وقت بخواهید ارزش آتی آن را بسنجید، بار شناختی کمتری را متحمل شوید.

۳- عدم اطمینان به اعتبار خریدار در اولین معامله حذف می‌شد.

سکه به کاهش بار شناختی مربوط به شکل‌گیری اعتماد کمک کرد و بنابراین موجب افزایش حجم معاملات تجاری شد.

سیاست‌ها و مقررات تجاری

سیر تکاملی عامل اعتماد؛ از داد و ستد تا بلاک چین

بگذارید موضوع معاملات تجاری را ادامه دهیم، اما پیش از آن بیاید به جمهوری ونیز در قرن پانزدهم قبل از میلاد برویم. در این دولت‌شهر، یک نهاد به نام مجلس سنا وجود داشت که در کنار مسائل دیگر، مسئولیت امور تجاری را نیز بر عهده داشت. مجلس سنا دستورالعمل‌ها و قوانین سخت‌گیرانه‌ای را به وجود آورد که تجارت و کسب و کارها را کنترل می‌کرد. بنابراین آن‌ها جریانی مداوم از سکه‌ها را برای پشتیبانی از این مقررات ایجاد کردند.

این واسطه ایده آل (سکه) تاجران خارجی را قادر ساخت تا در بازار ونیز حضور داشته باشند.

اکنون معامله‌ای را میان یک تاجر خارجی و یک کاسب ونیزی تصور کنید. وجود یک چهارچوب قانونی که موردحمایت نهادی به نام مجلس سنا بود، موجب ایجاد دانشی مشترک درباره حقوق و وظایف مربوط به معاملات می‌شد. آن‌ها می‌دانستند که اگر مشکلی پیش بیاید، همیشه گزینه‌ای برای احیای دوباره سرمایه‌شان وجود دارد.

از دیدگاه علم عصب‌شناسی، در هزاران سال پیش، بار شناختی باید به‌جای کاهش اعتماد، همین اعتماد را ایجاد می‌کرد.

سازمان‌ها و مؤسسات در طول قرن

طبق گفته داگلاس نورث (Douglas North) سازمان‌ها و مؤسسات محدودیت‌هایی هستند که برای شکل‌دهی به تعاملات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی طراحی شده‌اند. آن‌ها شامل دو نوع محدودیت هستند، یک نوع، محدودیت‌های غیررسمی مثل محرمات، عادت‌ها، سنت‌ها و … و نوع دیگر، محدودیت‌های رسمیمانند قوانین حقوق مالکیت و…

بیشتر بخوانید: مروری بر تاریخ ۷ هزار ساله‌ی اعتماد با مایکل کیسی

از قرن‌های اخیر تا به حال، سازمان‌ها و مؤسسات، تکامل‌یافته تر و یکپارچه‌تر شده‌اند. موفقیت آن‌ها، از یک طرف به خاطر این است که تلاش کردند تا ضوابطی را ایجاد کنند و میزان عدم اعتماد را کاهش دهند و از طرف دیگر ساختار انگیزشی را به وجود آوردند که موجب رشد معاملات تجاری شد.

درزمینهٔ تجاری، اهمیت وجود یک نهاد تجاری یا قضایی موجب شکل‌گیری اطمینان بیشتری در معاملات می‌شود.
از طرفی دیگر این اطمینان و اعتماد، از مردم به سازمان‌ها و مؤسسات منتقل شد. اما در این مورد، علاوه بر مؤلفه های منطقی و عقلانی (قوانینی که موجب مجازات افراد خاطی می‌شوند)، همچنین یک بار عاطفی نیز وجود دارد که با تصورات افراد از سازمان‌ها و مؤسسات ارتباط دارد.
برخی از نویسندگان مانند هراری، از یک «واقعیت درونی» سخن می‌گویند که از دیدگاه روانشناسی، سازمان‌ها و نهادهای رسمی را حمایت می‌کند.

قرن بیستم

سیر تکاملی عامل اعتماد؛ از داد و ستد تا بلاک چین

اوضاع اقتصادی در قرن بیستم و اواخر قرن نوزدهم تقریباً یکسان بود. میزان تراکنش‌ها در سطح تجاری به‌صورت چشمگیر افزایش یافت. دومین انقلاب صنعتی جرقه‌ای برای ایجاد طوفانی شدید بود. صنعت به تزریق سرمایه‌های عظیمی احتیاج داشت و اینجا جایی بود که پیوند محکمی میان صنعت و بانک‌ها ایجاد شد. بانک‌ها وام‌های بلندمدت دادند و حتی به‌عنوان سهام‌دار سرمایه‌گذاری کردند.

جالب است بدانید که اعتماد چگونه از مردم به نهادها و سازمان‌ها منتقل شد. تا جایی که سرمایه‌گذاران در قرن نوزدهم این حق را به کارگزارانشان می‌دادند تا ثروتشان را در شرکت‌هایی که نمی‌شناختند سرمایه‌گذاری کنند.

علی‌رغم آشفتگی‌های موجود در قرن بیستم حتی در سطوح نهادی و سازمانی، ارزش‌های مرتبط با مدل ملت، دولت بسیار تقویت شد. بنابراین این ارزش‌ها، در نهادهایی که از آن‌ها حمایت می‌شد جای گرفتند.

بیشتر بخوانید: تاریخچه پول و آینده بیت کوین

قرن بیست و یک، افول سازمان‌ها و مؤسسات

قرن بیست و یکم، قرن تغییر جهت به سمت مدل‌های دیگر است. هر تغییر جهت به یک بحران می‌انجامد. درواقع بحران ارزش‌ها بسیار مشهود است و تأثر عمیقی بر نهادها و سازمان‌ها دارد. این روال تکرار می‌شود و این بار مشکلات درون‌سازمانی ارزش‌ها را تحت تأثر قرار می‌دهند.

حقیقت این است که اعتماد در سازمان‌ها و مؤسسات به‌شدت کاهش‌یافته است. چنین روالی در طول تاریخ، مسئله تازه‌ای نیست اما در موارد دیگر سیستم تشویقی برای پیشرفت، موجب تعالی و احیای این اعتماد می‌شد. در جهانی که به‌شدت (از نظر اقتصادی) قطبی‌سازی شده است، همه کشورها سیاست‌های تشویقی را در اختیار ندارند بلکه این سیاست تنها در اختیار دو یا سه کشور قرار دارد.

این عدم اعتماد مشهود در نهادها و سازمان‌ها، مشکل بسیار بزرگی است زیرا جامعه و سعادت ما به آن بستگی دارد. درواقع تلاش هزار ساله برای انتقال اعتماد به یک نهاد مشترک در حال آزمایش شدن است.

عدم وجود اطمینان و اعتماد در سازمان‌ها و مؤسسات، بار شناختی بیشتری در افرادی که معاملات تجاری را انجام می‌دهند، به وجود می‌آورد.

قرن بیست و یک، بلاک چین و اعتماد توزیع‌شده

سیر تکاملی عامل اعتماد؛ از داد و ستد تا بلاک چین

ما نمی‌دانیم که در سال‌های آینده چه پیش خواهد آمد، اما اکنون می‌دانیم که در معادله اعتماد نوعی تکنولوژی ظاهر شده است که می‌تواند الگوها را تغییر بدهد.

تاکنون ما همیشه به یک نهاد ثالث برای قانون‌گذاری نیاز داشته‌ایم، مثلاً در بخش معاملات تجاری. در این مورد اعتماد ما به مؤسسات بانکی سپرده می‌شود. اما بلاک چین در این زمینه، دری را به روی تغییر گشوده است. به لطف تکنولوژی، امکان انتقال مشروعیت معاملات به اعضای شبکه بلاک چین به‌صورت کاملاً شفاف فراهم شده است. درواقع می‌توان گفت که این تکنولوژی، اعتماد را غیرمتمرکز ساخته است زیرا این خود کاربران هستند که به شیوه‌ای کاملاً مطمئن و از طریق الگوریتم‌های ریاضی معاملات را تأیید می‌کنند.

برای به پیاده‌سازی گسترده بلاک چین چقدر انتظار بکشیم؟ فعلاً برای این کار خیلی زود است.

بیشتر بخوانید: مفهوم کلمه «اعتماد» در بلاک چین

برخی از مسائلی پیاده‌سازی بلاک چین را کمی سخت می‌کنند:

• بلاک چین تکنولوژی است که فعلاً در سن بلوغ خود قرار دارد و خیلی طول می‌کشد تا بتوان آن را به‌طور گسترده به‌کار گرفت.

• تصور کنید که برای انجام معاملات دو گزینه پیش روی شما قرار داده می‌شود. یکی از گزینه‌ها انجام معامله با دلار و یا یورو است، و گزینه دیگر معامله با بیت کوین است. به‌طور قطع شما گزینه اول را انتخاب خواهید کرد و این مسئله به خاطر آن است که ایجاد اعتماد درزمینهٔ تکنولوژی روندی نسبتاً طولانی و زمان‌بر است. برای مثال پرداخت امن تجارت الکترونیک را به خاطر بیاورید.

• و بالاخره بیایید در مورد پرداخت آنلاین فکر کنیم. در حقیقت ما از پرداخت آنلاین استفاده می‌کنیم چون سازمان‌ها و مؤسسات مختلف درزمینهٔ تکنولوژی اعتمادسازی کرده‌اند و چون در تجارت آنلاین اعتماد قرار داریم، حتی اگر از تکنولوژی آگاهی چندانی نداشته باشیم بازهم اعتماد می‌کنیم. بنابراین، مؤسسات و سازمان‌هایی که در این زمینه فعالیت دارند باید این فناوری را گسترش و ارتقا بدهند.

• اجازه بدهید به موضوع خودمان برگردیم، به نظر شما چه اتفاقی بر سر بار شناختی لازم برای ایجاد اعتماد و انجام یک معامله اقتصادی، مثلاً معامله با بیت کوین، می‌افتد؟ بسیار واضح است که امروزه میزان این بار شناختی، به خاطر بی اعتمادی‌هایی که بیت کوین را احاطه کرده است بیشتر می‌باشد. اما اگر ارزهای دیجیتال در نظام بانکی جهان مشروعیت پیدا کنند، ما در مورد موضوعی دیگر بحث خواهیم کرد.

به هر حال اگر کاهش مؤسسات بانکی ادامه پیدا کند، شاید تکنولوژی‌های مشتق شده از بلاک چین به همراه سازمان‌ها و مؤسسات جدید گزینه‌های قابل اجرایی را ارائه دهند، از ضربه نهایی تا یک انقلاب واقعی در سیستم مالی و اقتصادی.

منبع: medium

سیر تکاملی عامل اعتماد؛ از داد و ستد تا بلاک چین

تتر با معرفی شریک بانکی خود به شایعات پایان داد

شرکت سازندهٔ ارز باثبات تتر (USDT) در طی بیانیه‌ای به تاریخ اول نوامبر، اعلام کرد که شریک بانکی جدیدی پیدا کرده است و با مهر تأییدی بر شایعات موجود، مشخص شد که شریک اعلام‌شده، بانک Deltec در باهاماس است.

شرکت تتر که پس از جدا شدن از موسسهٔ مالی Noble Bank که شریک مالی قبلی این شرکت بود، تحت تبلیغات منفی و اتهامات زیادی قرارگرفته بود، در بیانیهٔ منتشرشده اعلام کرده است که تمام موجودی این توکن، توسط دلار امریکا، پشتیبانی می‌شود.

تتر با معرفی شریک بانکی خود به شایعات پایان داد

در این بیانیه ذکرشده است: تمامی توکن های USDT موجود در بازار، به‌طور کامل توسط دلارهایی که به‌طور امن در حساب‌های بانکی ما پس‌انداز شده‌اند، پشتیبانی می‌شوند.

با وجود اینکه خبر این معامله از چندین هفته پیش، عمومی شده بود، شرکت تتر توضیح داد که این بانک پس از بررسی دقیق شرکت، موافقت خود را برای این سپرده‌گذاری اعلام کرده است. همچنین در ادامهٔ این بیانیه ذکر شده است که:

این بررسی، به‌ویژه شامل تجزیه‌وتحلیل فرآیندهای مالی، سیاست‌ها و روند کلی، بررسی کامل سابقهٔ سهامداران، ذی‌نفعان نهایی و کارمندان شرکت تتر، و ارزیابی توانایی ما برای حفظ پشتیبانی دلاری توکن ها در هرلحظه، و سیاست‌های مدیریتی خزانهٔ تتر بوده است.

توکن USDT در زمان نگارش این خبر، به‌طور گسترده‌ای نوسانات اخیر خود را بهبود داده و با مقدار کمی کاهش از مبلغ ۱ دلاری خود، در حدود قیمت ۰٫۹۹۸ دلار، معامله می‌شود.

بیشتر بخوانید: شرکت تتر ۵۰۰ میلیون USDT را از بین برد !

پس از پخش شایعات گسترده‌ای در رابطه با پرداخت بدهی صرافی Bitfinex، و اینکه رئیس اجرایی هر دو نهاد، مشترک است، میزان مبادلات USDT در بازار ارزهای دیجیتال، اخیراً به‌طور قابل ملاحظه‌ای کاهش‌یافته بود.

در همین حال، صنعت ارزهای باثبات، در ماه‌های اخیر شاهد رشدی با سرعت‌بالا بوده و جریان کوچکی از رقابت ارزهای باثبات مبتنی بر دلار امریکا به وجود آمده، که در ماه اکتبر، مسیر خود را به صرافی‌های مطرحی چون OKEx و Huobi هموار نموده‌اند.

منبع: cointelegraph

تتر با معرفی شریک بانکی خود به شایعات پایان داد

روسیه ارز دیجیتال خود را خواهد ساخت !

بنا به گزارش شبکهٔ رادیویی Govorit Moskva روسیه، به تاریخ جمعه دوم نوامبر، رئیس کمیتهٔ دولتی روسیه در بازارهای مالی اعلام کرده است که این نهاد در نظر دارد ارز دیجیتال دولتی خود را با پشتوانه روبل روسیه راه‌اندازی کند.

آناتولی آکساکوف، رئیس این کمیته، در یک کنفرانس مطبوعاتی در مورد افزایش بدهی خانوار با اطمینان اعلام کرد که دولت روسیه یک ارز دیجیتال را پشتیبانی خواهد کرد ولی این ارز مبتنی بر روبل روسیه خواهد بود. همچنین معاونت این کمیته بیان کرد که سکهٔ موردنظر بر بستر بلاک چین ساخته‌شده و با نسبت یک به یک توسط ارز روبل پشتیبانی خواهد شد.

آکساکوف با بیان اینکه این ارز دیجیتال توسط مقدار مشخصی از سپردهٔ بانکی پشتیبانی خواهد شد، مدل ساخت این ارز را توضیح داد. همچنین در راستای این هدف، یک موسسهٔ بانکی به صدور مقدار مشخصی از آن با استفاده از فناوری بلاک چین منصوب شده است و این ارز به نسبت یک به یک پایبند خواهد ماند.

روسیه ارز دیجیتال خود را خواهد ساخت !

بنا به خبرگزاری Mskagency که مقر آن در مسکو قرار دارد، نظر به اینکه این ارز دیجیتال با پول نقد پشتیبانی می‌شود، رئیس این کمیته اظهار داشته است که این ارز دیجیتال توسط بانک مرکزی منتشر خواهد شد. درنتیجه، آکساکوف خاطرنشان کرد که کاربرد تکنولوژی بلاک چین به لحاظ انتشار «پول رمزنگاری شده» امیدوارکننده است.

در اواخر ماه اکتبر، آکساکوف عنوان کرده بود که ارزهای دیجیتال اصلی مانند بیت کوین و اتریوم، از آنجایی که هیچ پشتوانه‌ای ندارند، به «آینده‌ای پوچ» محکومند. وی همچنین افزود که این مسئله، دلیل اصلاح پیش‌نویس قانون مربوط به دارایی‌های مالی دیجیتال بود که تعریف ماینینگ را از قلمرو اجرایی آن حذف نمودند.

ایده راه‌اندازی ارز دیجیتال دولتی روسی با عنوان روبل رمزگذاری شده (CryptoRuble) در اوایل سال ۲۰۱۸، توسط انجمن بلاک چین و ارزهای دیجیتال روسیه (RACIB) اعلام شده بود که بر اساس پیش‌بینی این انجمن، این سکه در اواسط سال ۲۰۱۹ به بهره‌برداری خواهد رسید.

با این حال، اخیراً Sergey Glazyev، مشاور رئیس‌جمهور روسیه، ادعا کرده است که هیچ حرکت خاصی در این مورد وجود نداشته و ابزار برنامه‌ریزی شدهٔ موجود، می‌تواند اجازهٔ انتشار بسیار سریع این ارز دیجیتال را فراهم سازد.

منبع: Cointelegraph

روسیه ارز دیجیتال خود را خواهد ساخت !

غول صنایع هند اولین تراکنش مالی خود را با بلاک چین انجام داد

شرکت صنایع ریلاینس، بزرگترین شرکت بخش خصوصی هند، با موفقیت اولین تراکنش مالی خود را با فناوری بلاک چین انجام داد.

برای اولین بار در صنعت، این تراکنش مالی بین بخش نفت و انرژی شرکت خوشه‌ای ریلاینس و شرکت آمریکایی توزیع‌کننده مواد شیمیایی تریکون انرژی صورت گرفت.

با استناد به خبر منتشر شده از سوی HSBC هند، این تراکنش همتابه‌همتا در بستر بلاک چین R3 Corda انجام شده است. در این خبر بلاک چین کوردا به عنوان یک برنامه‌ به اشتراک گذاشته شده واحد به جای سیستم‌های دیجیتالی بسته‌ای که برای طرف‌های قرارداد متفاوت است و در سرتاسر جهان گسترش یافته، معرفی شده است.

همچنین بخوانید: ۱۹ صنعت بزرگ که بلاک چین آن ها را متحول خواهد کرد

در این تراکنش، بانک HSBC و شعبه بروکسل بانک بزرگ ING اعتبارنامه محموله منتقل شده بین دو شرکت انرژی را در قالب کاملاً دیجیتالی صادر کردند. در مقایسه با بازه زمانی ۷ الی ۱۰ روزه که برای طی کردن مراحل فرایند ارسال اسناد و مدارک نیاز است، این راه‌حل بلاک چینی تراکنش‌ها را در کمتر از یک روز انجام می‌دهد.

غول صنایع هند اولین تراکنش مالی خود را با بلاک چین انجام داد

به نحو قابل تأملی در این اطلاعیه آمده است:

این تراکنش استفاده تجاری و عملیاتی از بلاک چین را به عنوان جایگزینی برای اسناد و مدارک کاغذی مبادلات متداول تایید می‌کند.

اعتبارنامه این تراکنش از سوی بانک ING برای تریکون انرژی آمریکا به عنوان واردکننده و از طرف بانک HSBC هند که از سوی صنایع ریلاینس به عنوان بانک مذاکره کننده بود به عنوان صادرکننده، عرضه شد.

هیتندرا دیو ،مدیر بانک هندی HSBC، با تاکید بر روی تاثیر متحول‌کننده فناوری بلاک چین در معاملات مالی اشاره داشت:

استفاده از بلاک چین قدم بزرگی در راستای دیجیتالی کردن معاملات است. بهره‌وری که این امر در مبادلات مالی دارد، با کاهش هزینه‌های معامله و زمان انجام تراکنشات مالی، پتانسیل بالقوه‌ای با آزاد کردن نقدینگی در اختیار کسب‌وکارها می‌گذارد.

منبع: ccn

غول صنایع هند اولین تراکنش مالی خود را با بلاک چین انجام داد